پارک رفتن هانیا
عشق بی پایان مادر سلام بعد از چندین روز که نتونسته بودم واست بنویسم امشب یه فرصتی بهم دست داد تا این کار و وظیفه رو انجام بدم. هزار ماشاءالله به این همه انرژی و ورجه وورجه. از صبح که چشمای نازت رو به قشنگی روز باز می کنی شروع می کنی به تقلا کردن و کنجکاوی (فضولی) تا شب که بخوای بخوابی. البته چه خوابیدنی که تا صبح صد بار پا می شی و دوباره گیج خواب می شی و گروپی با مخ می خوری زمین. یه چند روزی هست که کمتر غذای جداگانه برات درست می کنم و بیشتر از غذاهای خودمون بهت می دم. بعضی هاشو با میل و رغبت می خوری و بعضی دیگر رو ادا درمیاری ولی در کل رضایتبخشه. چهارشنبه وقت چکاپ ماهیانه داریم و باید ببینم نتیجه زحمتای یک ماهم به کجا رسیده. امیدوارم در حد...
نویسنده :
آرزو
20:26