برنده مسابقه مامان و هانیا
دوستای مهربون سلام و روز بخیر. بالاخره خوابید. اونقدر با خودش کلنجار رفت که بی هوش شد. آخه هانیا جون کدوم نینی پیدا می شه که اینقدر بیدار باشه و بخنده. الهی فدای خنده هات بشم که با صدا شده. اونقدر می خندی که دل درد می گیری و گریه می کنی. خلاصه هانیا خانم این دفعه من برنده شدم و جنابعالی خوابیدی... راستی هانیا جون وقتی داشتی شیر می خوردی خاله شیرین زنگ زد و کلی احوالتو پرسید. می بینم که کلی طرفدار داری و دیگه کسی من رو تحویل نمی گیره. بعد از خاله نوبت دایی فرشید بود که قربون صدقت بره. بلهههههههههههههه. این هم عکست که فردا نگی دروغ می گم. دوست دارم عزیز دلم. راحت بخواب و نگران چیزی نباش. مامان مراقبته فرشته زندگی من. ...
نویسنده :
آرزو
12:15