هانیاهانیا، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 18 روز سن داره

هانیا عشق قشنگ مامان و بابا

حرفای هانیا

1392/1/25 15:40
نویسنده : آرزو
305 بازدید
اشتراک گذاری

دوستای خوبم هانیا می خواد یه سری حرفا بزنه. لطفاض خوب توجه کنید.

سلام به همه خاله ها و عموهایی که به وبلاگ من سر زدن. من اسمم هانیا و فامیلیم کمانکش. اسم بابام مهدی و اسم مامانم آرزو. تو این دنیا یه دونه بابا بزرگ مهربون دارم که به من می گه موشی و اسمش بابا مصطفی و اسم مادربزرگمم گیتی. مادرجون به من می گه جان جانان. یه خاله دارم اسمش شیرین و یه دایی دارم اسمش فرشیده. اسم عموم فرهاد و اسم زن عموم زهرا و اسم دخترعموم گلسا. مامان و بابای مادرم رفتن پیش خدا ولی من دوسشون دارم. وقتی که داشتم پا می ذاشتم تو این دنیا کلی بهم سفارش کردن که مراقب خودم باشم و سلام رسوندن. خلاصه داشتم از کسایی که تا حالا شناختمشون می گفتم . من از خدا ممنونم که بهم فرصت داده زندگی کنم و این دنیای قشنگ رو بشناسم.

تاریخ تولد من: 91/11/2

ساعت تولد: 11:10

محل تولد: بیمارستان بیستون کرمانشاه

نام دکتر: دکتر محمدحسین صانعی

قد من هنگام تولد: 47 سانتیمتر

وزن من هنگام تولد: 3/200

اولین بار که سکسکه کردم: 91/11/4

اولین بار که خندیدم: 91/11/10

بند نافم کی افتاد؟ 91/11/8

اولین بار که بابا و مامان تونستن دو نفری پوشکمو عوض کنن: 91/11/9

اولین روزی که همه مهمونا رفتن و من و مامان و بابا تنها شدیم: 91/11/11

اولین باری که حموم رفتم: 91/11/12

اولین باری که مهمونی رفتم: 91/11/15 رفتیم خونه عمه مهین بابام

راستی دوست داشتم یه عکس از گلسا جونم واستون بذارم و بهش بگم گلسا جونم دوست دارم. دلم واست تنگ شدهگلسا

 

خدا نگهدار خودتون و نینی هاتون باشه.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

خاله شيرين
26 فروردین 92 10:46
سلام عزيز دل خاله
اگه بدوني ؛ دلم برات يه ذره شده.
همه روزا رو مي شمارم تا اينكه روي ماهتو ببينم.
منتظرتم گلم.


خاله هستی و عمو امیر
28 فروردین 92 11:11
احیانا اون پای من نیست ؟


خاله هستی و عمو امیر
29 فروردین 92 17:33
پاهای خاله هستی....