بازگشت ما بعد از چندین ماه غیبت...
عزیزترینم، فرزندم هانیا... من مادرت هستم … من با عشق، با اختیار، با اگاهی تمام پذیرفته ام که مادرت باشم تا بدانم خالقم چگونه مخلوقش را دوست میدارد هدایت میکند و در برابر خواسته های تمام نشدنی اش لبخند میزند و در اغوشش میگیرد... من یک مادرم هیچ کس مرا مجبور به مادری نکرد … من به اختیار مادر شدم تا بدانم معنی بی خوابی های شبانه را، تا بیاموزم پنهان کردن درد را پشت همه حجم سکوتی که گاه از خودگذشتگی نامیده میشود … تا بدانم حجم یک لبخند کودکانه ات می تواند معجزه زندگی دوباره ام باشد … م...
نویسنده :
آرزو
13:32