هانیاهانیا، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 18 روز سن داره

هانیا عشق قشنگ مامان و بابا

خداحافظی با مهمونای عزیزمون

1392/3/17 23:28
نویسنده : آرزو
252 بازدید
اشتراک گذاری

شیرین مادر سلام

چقدر زود گذشت. انگار همین چند ساعت پیش بود که خاله شیرین اینا زنگ زدن و گفتن پشت در خونمونن و الان رفتیم بدرقه شون کردیم. عمر ما آدما همینه. چشم باز می کنی می بینی چند سال گذشته و هنوز هیچ کاری نکردی. هر جای خونه رو نگاه می کنیم جای مهمونامون خالیه و ما بازم تنها شدیم و شما داری با بابایی دستمال بازی می کنی و جیغ بنفش می زنی. 

چقدر دلم گرفته. ای کاش می شد بیشتر بمونن. امروز از صبح خیلی کارا کردیم. نهار بابا مهدی و عمو محمد جوجه کباب درست کردن و بعد از اون هم بلال کباب کردیم. چقدر خوشمزه بود. خیلی وقت بود نخورده بودم. شما هم دختر خوبی بودی و کلی با خاله اینا بازی کردی و حسابی خوش گذروندی. بعدازظهر هم رفتیم بیرون خاله اینا واسه خانواده عمو محمد سوغاتی خریدن. هوا هم خیلی خوب بود و کلاً این چند روز خیلی خیلی خیلی خوش گذشت. 

بابا مهدی این چند روزه خیلی زحمت کشید و من ازش تشکر می کنم. از خاله شیرین و عمو محمد هم تشکر می کنم که سختی راه رو تحمل کردن و به خاطر ما این همه راه رو اومدن اینجا. امیدوارم بتونم این همه محبت و خوبی رو جبران کنم. 

مهربون و همزبون مادر امروز کمی خسته ام و بیشتر از این نمی تونم برات بنویسم. کم کم باید پاشم جاتو عوض کنم و شیر بدم بهت. باید کم کم آماده خواب بشی و استراحت کنی. فردا باید ببرمت حموم (از بس کثیف شدی می چسبی به دیوار) قربونت بشم که کم کم داری بزرگ می شی و دیگه سر و گردنت نمی افته. یادت باشه عزیز دل مادری و من برای سلامتی و خوشبختیت هر کاری می کنم. هر کاری...

نور چشم مادر به خدایی می سپارمت که محبتت رو توی دل کوچیکم جا داد.

 

يادمان باشد كه زنگ تفريح دنيا هميشگي نيست ، زنگ بعد حساب داريم ..!!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

خاله شيرين
18 خرداد 92 8:43
سلام عشق خاله هانياي عزيزتر از جونم خيلي خيلي دوستت دارم . اين چند روزه اگه بدوني كه چقدر به ما خوش گذشت البته چون شما با ما بودي. حالا كه رسيديم تهران و من اومدم سركار دلم خيلي بيشتر برات تنگ شده خاله جان. بابا مهدي و مامان آرزو اين چند روز خيلي خيلي زحمت كشيدن دستشون درد نكنه. به ما خيلي خوش گذشت ولي شما يه چيزه ديگه اي. اگه بدوني كه خاله چقدر اون رونهاي تپلتو و اون دستاي سفيدبرفيتو و اون لپاي نازتو گاز گرفت كه نگو. هميشه مهربون بمون عزيز خاله. خيلي دوستت دارم.
سارا
18 خرداد 92 8:56
سلام بر مامان آرزو جان گل و مهربون و دوست داشتني و هانيا جون خوشگل و با نمك خاله
من همه ي قسمتايي رو كه از خوندن وبلاگ عقب بودم رو همين الان خوندم...
عيد شما مبارك
انشالله جاي مهموناي عزيز و مهربونتون خالي نباشه
انشالله هميشه خوشحال و شاد باشيد، هميشه به سفر و گردش و داشتن سفره هاي سبز و پر بركت
من دلم واسه تون يه ذره شده بود
ما كه همش تهران بوديم
چهارشنبه رفتيم كن و سولقان باغ خاله ام(با يكي از شوهر خاله هام يه دعواي حسابي كردم)
پنج شنبه هم پارك آب و آتش(همين جلوي اداره...)
يه كمم تغيير دكوراسيون و تميز كاري حسابي خونه و تراس و ...
در كل بد نبود ولي بهتره كه مديريت و برنامه ريزي سفر هامونو از اين به بعد به همسرم واگذار كنم
چون تو اين زمينه حقيقتا اون از من بهتره و با مديريتش تو ايام تعطيل مسافر رو زمين نميمونه
دوستتون دارم هوار تا


سلام خاله سارا
عید شما هم مبارک
هانیا این چند روزه هر بلایی دلش خواست سر خاله اش درآورد. شیطنت از چشمای قشنگش می باره. کم کم آدمو می ترسونه و من و باباش خودمون رو برای داشتن یه دختر شیطون آماده می کنیم.
تا شما باشی دیگه توی کار آقایون دخالت نکنی خاله جون...

خاله هستی
18 خرداد 92 12:13
سلام ختان ختان خاله جاشون خالی نباشه خاله شیرین رفته اما خاله هستی بزودی میییییییییییییاد قربون لپای شیرینت

سلام خاله هستی
ما منتظریم زودتر 5شنبه بشه و بیای. عمو امیر خوبه؟ با ماشین خودتون میایید؟

خاله هستی
19 خرداد 92 10:54
سلام آره خوبه ... نه ماشین نمیاریم .... ای جووووووووووون منم تستو جواب دادم همشو اشتباه حدس زدم
قربون لپپپپپپپپپپپپپپاش

سلام خاله هستی
انتظار بیشتری ازت نداشتم که بتونی تستاتو رو جواب بدی...


سارا
19 خرداد 92 13:57
واقعا از جسارت به ساحت مقدس آقايان متاسفم
راستي نگفتم تست هوشو زده بودم دانشجو شناخته شدم

سلام خاله سارای مهربون
خوبید؟ خوشید؟ تعطیلات تو خونه خوش گذشت؟ هر کاری می کنم نمی تونم دمرو بشم. ای بابا...

سارا
21 خرداد 92 9:14
ديدي تونستي قربونت برم...درسته كلي سرخ و سفيد شدي و يه كمم از ماماني كمك گرفتي ولي بالاخره ثابت كردي كه چقدر دختر قوي و با اراده اي هستي كه با لبخند و خنده خنده تو چهار ماهگي اينجوري قدرت نمايي ميكني....