هانیاهانیا، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 29 روز سن داره

هانیا عشق قشنگ مامان و بابا

نی نی لجباز

1392/2/3 12:24
نویسنده : آرزو
521 بازدید
اشتراک گذاری

روشنایی بخش زندگی قشنگمون، هانیای مهربون سلام

بلههههههههههههههههه، می بینم که ساعت از یک و نیم نصفه شب هم گذشته و ما خیال خوابیدن نداریم و چشمامون از همیشه سرحال تر و بازتره. خداییش بعد از یک روز پرکار دوست داشتم یه امشب زود بخوابم که اونم هانیا خانم لطف کرد و نصفه شبی بازیش گرفته و الان که دارم می نویسم بغل باباییش نشسته و داره این ور اون ورو نگاه می کنه و اثری از خواب توی چشمای قشنگش نیست.

هانیای شیرینم، امروز از صبح پدر شیر خوردنو درآوردی از بس خوردی ماشاالله، حالا که باید لالا کنی لج کردی و با اون چشمای قشنگت داری همه جارو نگاه می کنی. امروز وارد چهار ماهگی شدی. گل ناز و قشنگم چهار ماهگیت مبارک باشه. کی می شه چهار سالت بشه؟ دارم لحظه شماری می کنم تا کمی بزرگتر شی و به قول بابا مهدی حالی به هولی،سه تایی پدر هر چی تفریح در می آریم. اگه بدونی چه برنامه هایی واست داریم.

امروز تو باشگاه که بودم بابایی زنگ زد و گفت برگردم که شما داشتی چند تاجیغ بنفش می کشیدی و صدات تا سر خیابون می اومد. خلاصه تا اومدم و بهت شیر دادم خوابیدی ولی چه خوابیدنی 10 دقیقه هم نشد. باهات کلی بازی کردم تا آروم گرفتی. امروز فهمیدم که داری کم کم دستای قشنگتو به طرف جغجغه ات می گیری و می خوای تو هوا بگیریش. خیلی خوشحال شدم وقتی دیدم اولین حرکتای تکاملت رو داری با حوصله انجام می دی. انقدر سعی کردی تا دستت بهش رسید و صداش که دراومد ترسیدی و زدی زیر گریه. چقدر بهت خندیدیم...

بگذریم اصلاً شب خوبی نیست و بی خوابی داره اذیتم می کنه و ما همچنان منتظریم که شما خوابت بگیره و شیر بخوری و بخوابی. الان شما و بابایی توی اتاق خوابی و صدای گریه ات داره می یاد. فعلاً خداحافظی می کنم تا بیام بهت برسم.

خدمتتون عرض کنم که هانیا جون ساعت 3 نصفه شب بالاخره بی هوش شد.

این عکس قبل از خوابیدنشه با این چشای متعجب و شیطون و خندون

چشمای متعجب

جای دایی فرشید خالی، اگه بود می گفت آخه کدوم نی نی الان بیداره که تو بیداری

این هم عکسش بعد از خوابیدن

خواب راحت

یه عکسی هم می ذارم کمی بخندید...

پاهای آویزون

این عکسو پریروز وقتی شیر می خورد گرفتم. ماشاالله دخترم قدش بلند شده و موقع شیر خوردن پاهای قشنگشو می ذاره رو مبل. فدای قد و بالات بشم دلناز و دلدار مامان.

خدایا به حق علی  همه ی نی نی هارو کمک کن تا امشب با آرامش و راحتی بخوابن و نگران هیچی نباشن. الهی امین

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

سارا
3 اردیبهشت 92 9:25
سلام مامان مهربون،تولد چهار ماهگي هانياي نازنينتون مبارك باشه انشالله،
انشالله 4 سالگيش،40سالگيش و بعد هم 140 سالگيش زير سايه ي مامان و باباي مهربونش

سلام سارا جون، ممنون که به یاد هانیا هستی.تشکر می کنم بابت کادوی قشنگی که واسش فرستاده بودی. امیدوارم یه روز واسه نینی خودتون جبران کنم. ان شاالله همیشه شاد باشی و زندگی روی خوشش رو بهت نشون بده.

سارا
3 اردیبهشت 92 12:21
ديگه هانيا جونم مثل دختر خواهر خودمه (خواهر ندارم ولي شما وخانوم مهندس رو به اندازه اش دوست دارم)،
ناقابل بود،شرمنده شدم كه نتونستم هديه بهتري تهيه كنم،
روي ماهتونو ميبوسم و هرروز واسه سلامتي شما مادر و دختر خوشگل و دوست داشتنيتون دعا ميكنم

راستی خاله سارای مهربون هانیا هفته بعد می خواد بیاد تهران. با خاله شیرین اگه شد میاییم بهتون سر می زنیم و هانیا خودش ازتون تشکر می کنه. البته اگه قابل بدونید.

شهرزاد
3 اردیبهشت 92 12:59
چه ني ني نازي خدا حفظش كنه براتون چه كار خوبي كردين براش وبلاگ زدين

سلام شهرزاد جان، چشماتون ناز می بینه. هانیا از اینکه به وبلاگش سر زدید تشکر می کنه. بازم از این کارا بکنید. امیدوارم همیشه سلامت باشید.

سارا
3 اردیبهشت 92 13:47
آخي چقدر دوس دارم روي ماه خودتونو لپاي دختر دخترشكن شما رو از نزديك ببوسم ما سرا پا انتظاريم انشالله تشريف بياريد منزلمون در خدمتتون باشيم منتظريم هانيا جونمونو ببوسيد