هانیاهانیا، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 6 روز سن داره

هانیا عشق قشنگ مامان و بابا

عاشق تر از همیشه

1392/10/24 20:23
نویسنده : آرزو
310 بازدید
اشتراک گذاری

سلام هانیا جان

دختر رویاهای من، دیرگاهیست برایت مطلبی ننوشته ام، از خدا که پنهان نیست از تو چه پنهان در این روزها که برای همیشه کنارم هستی و دستان کوچکت نوازشگر صورتم است و خنده های بی غرورت را با احساس ناب کودکانه ات به من هدیه می دهی، دلتنگی ام کمتر و کمتر شده است.

اگر احوالاتم را در آخرین روزهای اولین ماه این زمستان سرد بخواهی باید لمس کنی کلماتی را که برایت می نویسم و دست بکشی بر گونه های خیسم تا بفهمی این اوقات را چگونه با تو نفس می کشم، تا بدانی شبهایم را با تو چراغانی می کنم...

عزیز دلم ...

در این روزها که تنهاترین همبازیت شده ام، به دور از هر غرابتی به قرابتمان فکر می کنم، از داشتن تو احساس شادی زایدالوصفی دارم، حتی گاهی خدا را شکر می کنم که تو تمام وقتمان را پر می کنی ولو اینکه فرصت خواندن سطری از یک کتاب را هم از ما می گیری و من از این اتفاق خوشحالم. با این حال گهگاهی خودم به سراغت می آیم تا خلوتم را به هم بریزی، تا بدانم تنها نیستم، تا مطمئن شوم در وجودم خانه ای داری به وسعت دلم و من بنویسم از تمام دوست داشتن های تو، از ارادتی که به چشمان زیبایت دارم، از پلی که از قلب من تا قلب تو و به مساحت دنیا کشیده شده است و از آرامشی که دستان تو به من هدیه می دهد.

اینها چیزهایی است که هیچ کس نمی داند و رازیست میان من و تو تا ابد و برای همیشه...

سوگلی مادر ...

بهتر از من چه کسی می داند که تو این روزها بیشتر از همیشه در آغوش من هستی و در بر من آرام می گیری...

بهتر از من چه کسی می داند دختر عزیزم در این روزها که هم سن و سالی ندارد با مادرش به تماشای تلویزیون می نشیند، با او غذا درست می کند، با او خرید می کند و در آخر شب در کنار او می خوابد... هر چند گاهی خسته می شوم، امانم بریده می شود اما دم نمی زنم.

مگر بهتر از من چه کسی می داند قبل از آنکه تو وابسته من شوی، من عاشق تو شده ام و با تمام حرکات بچه گانه ات باز هم بیشتر از قبل دوستت دارم.

و آخرین کلام، طفل معصوم من...

به خاطرم می آید در روزی که پای تخته سیاه درس پس می دادم، معلم ریاضی ام گفت دو موازی هیچگاه به هم نمی رسند، اما کاش این را هم می گفت گاهی استثنا هم وجود دارد. روزی تو را موازی خود می دانستم اما امروز و در اینجا، من و تو برای همیشه به هم رسیده ایم.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

سارا
30 دی 92 12:42
الهي من فداش شم
مامان محمد هانی
2 بهمن 92 0:49
تولد تولد تولدت مبارک بیا شمعا رو فوت کن تا صد سال نه 1000 سال زنده باشی اگه دوست داری به وبلاگ محمد هانی هم بیا و باهاش دوست شو گل خوشبو سلام مامان محمدهانی... چه پسر خوشگلی داری ماشاء الله. خدا حفظش کنه...
مامان محیا
10 بهمن 92 16:27
عزیزم چ حس زیبایی ست مادر بودن................. خدایا این حس بی نظیرو از هیچ زنی ک لایق مادر شدن ست دریغ نکن............... سلام مامان محیا جون... مرسی که به دنیای قشنگ دخترم هانیا سر زدی... بی نظیرترین حس و حال روی زمین حس قشنگ مادر شدنه... امیدوارم همه مامان های دنیا قدر روزهای بچگی دلبندهاشون رو بدونن و از لحظه لحظه اون لذت ببرن...