گرمای چله تابستون
هانیا گلی مادر سلام... ماه رمضون هم تموم شد و یه هفته هم ازش گذشت و چشم باز کردیم دیدیم شده 11 مرداد. دیگه کم کم داریم به نیمه های تابستون می رسیم و به قول معروف چله تابستون داره خودنمایی می کنه و هوا به شدت گرمه... آدم جرات نمی کنه پاشو از خونه بذاره بیرون. توی هفته ای که گذشت خاله شیرین اینا اومده بودن خونمون و حسابی خوش گذشت. خاله شیرین و عمو محمد و خاله حدیث و خاله زهرا (خواهرشوهرهای خاله شیرین) مهمونمون بودن و چند روز معنی تنهایی رو فراموش کردیم. حسابی خوردیم و تفریح کردیم و گفتیم و خندیدیم و از همه مهم تر شما از خجالت همه دراومدی و دیروز راهیشون کردیم رفتن. توی این دو سه روز پدری از من درآوردی اون سرش ناپیدا... اولاً همش نق و گری...
نویسنده :
آرزو
6:35